ساروی کیجا

Monday, May 29, 2006

هنر امروز

فکر می کردم این وبلاگ دیگه زنده نباشه . اما هست .
دمت گرم ، ساروی کیجای 2 .
اینترنتمون توی این شرکت که الان هستم دایال آپه و فقط 3 نفر بهش دسترسی دارند . من تا آن لاین می شدم یکی از اون دو نفر دیگه می گفت خانم می شه دیسکانکت شین ؟ من یه کار فوری دارم . من هم فوری دیسکانکت می شدم .
دیگه منو دیوانه کرده بود .
من از میزم میز اون رو می بینم ، چون اتاق هامون نسبت به هم زاویه داره و اون آقا در اتاقش همیشه بازه . یک بار که پشت میزش نبود مانیتورش رو کمی چرخوندم جوری که بتونم روش رو ببینم .
خلاصه یک بار که این زر رو زد تماشا کردم دیدم مسنجر یاهوش رو روشن کرد و یه چرخی توی دو سه تا سایت زد و از نت اومد بیرون .
فهمیدم که کرمش اینه که منو دیسکانکت کنه .
امروز صبح قبل از این که بیاد توی گوگل سرچ کردم و راهش رو یاد گرفتم : صدای مودم رو بستم .
بعد هم هربار اون کانکت بود من از این شماره ی جدید اینترنت آسان که یوزر و پسورد نمی خواد هم استفاده کردم .
از صبح تا حالا دیگه نمی فهمه من کی کانکت می شم . فکر کنم پیش خودش فکر می کنه من امروز چه بچه ی خوبی شدم و اصلا کانکت نمی شم .
خیلی کیف کردم امروز .
خیلی .

1 Comments:

Post a Comment

<< Home